سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










صدای آب می آید.
مگر در نهر تنهایی چه می شویند ؟

هیچ کس اشکی برای ما نریخت
هر که با ما بود از ما می گریخت

چند روزی هست حالم دیدنی ست
حال من از این و آن پرسیدنی ست

گاه بر روی زمین زل می زنم
گاه بر حافظ تفأل می زنم

حافظ دیوانه فالم را گرفت
یک غزل آمد که حالم را گرفت:

"ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم" 

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

آنچنان سوزانم
که نگاهم
هر احساسی را به آتش می کشد


آنچنان محزون ، آنچنان غمگین
که صدایم
بغض سنگ را می شکند


افسونی که بر من نشسته است
تا مرگ مرا بدرقه می کند
تا تابوتم را در هم شکند

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

چرا وقتی که آدم تنها میشه، غم وغصش قدریک دنیا می شه؟
می ره یک گوشه پنهون می شینه،اونجا رو مثل یه زندون می بینه
غم تنهایی اسیرت می کنه،تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
وقتی که تنها می شم اشک تو چشام پر می زنه
غم میاد یواش یواش خونه دل در می زنه
یاد اون شبها می یفتم زیر مهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار....
میگن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه،
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمی شه
اون بالا باز داره زاغ ابرارو چوب می زنه
 اشک این ابرا زیاده ولی دریا نمی شه

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت
از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت
از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی
بالاتر از خودم نپریدم دلم گرفت
از اینکه با تمام پس انداز عمر خود
حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت
کم کم به سطح آینه ام برف می نشست
دستم بر آن سپید کشیدم دلم گرفت
دنبال کودکی که در آن سوی برف بود
رفتم ولی به او نرسیدم دلم گرفت
نقاشیم تمام شد و زنگ خانه خورد
من هیچ خانه ای نکشیدم دلم گرفت
شاعر کنار جو گذر عمر دید و من
خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

یه نفر خوابش میاد واسه خواب جا نداره
یه نفر لقمه ی نون واسه ی فردا نداره
یه نفر میشینه و اسکناساشو میشموره
میخواد امتحان کنه که تا داره یا نداره
یه نفر از بس بزرگه خونشون گم میشه توش
اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره
بابا میخواد واسه دخترش عروسک بخره
انتخاب هم میکنه ، پولشو اما نداره
یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه
اون یکی مداد برای آب و بابا نداره
یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی
اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره
یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه میخواد
مامانش میگه اینا گرونه اینجا نداره
یه نفر تولدش مهمونیه ، همه میان
یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا نداره
یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
یکی داره میمیره ، خرج مداوا نداره
یکی انشاشو میده توی خونه صحیح کنن
یکی از بر شده درد و ، دیگه انشاء نداره
یه نفر می ارزه امضاش به هزارتا عالمی
یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره
تو کلاس صحبت چیزی میشه که همه دارن
یکی میپرسه آخه چرا مال ما نداره
یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا ؟
یکی انقد دیده که میل تماشا نداره
یکی از واحدای بالای برجشون میگه
یکی اما خونشون اتاق بالا نداره
یکی جای خاله بازی کلاس شنا میره
یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره
یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
یکی طاقت واسه ی صدور ویزا نداره
یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه
یکی از بس نخورده که نخورده شب و روز نا نداره
همیشه تو دنیا کلی فرقه بین آدما
این یه قانون شده و دیروز و حالا نداره
خدا به هر کسی هرچی دلش میخواد میده
همه چی دست اونه ، ربطی به شعرا نداره
آدما از یه جا اومدن ، همه میرن یه جا
اونجا فرقی بین فقیر و دارا نداره
کاش یه روزی بشه که دیگه نشه جمله ای سا
خت
با نمیشه ، با نمیخوام ، با نشد 



نظرات شما عزیزان:

روشنک
ساعت17:04---4 دی 1390
ُســــــــــــــــــلام به داداشی خودمخوبی؟
داداشی اسباب کشی کردم، از لوکس بلاگ رفتم
راستی داداشی مثل همیشه گل کاشتیا بکگراند وبت خیلی گشنگه


آدم یک “بودن” است و انسان یک “شدن” (دکتر شریعتی)


نیلوفر
ساعت9:20---4 دی 1390
خدا تو دنیا خیلی بین بنده هاش فرق و بین گذاشته(یه نفر می ارزه امضاش به هزارتا عالمی

یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره

)پاسخ:aziiizam


نیلوفر
ساعت9:16---4 دی 1390
كوك كن ساعتِ خویش ! اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

كوك كن ساعتِ خویش ! كه مـؤذّن، شبِ پیـش دسته گل داده به آب و در آغوش سحر رفته به خواب

و در این شهر سحرخیزی نیست و سحر نزدیک است

پاسخ:mamnonam aji khanomam kheili ghashang bod


ana
ساعت21:15---3 دی 1390
سلام.خوشحالم كردي كه ازاشعارحافظ آوردي..
اشعارمهدي سهيلي هم به اندازه متن هات زيباست.
بايه عالمه بغض
خدانگهدارت


arezoo
ساعت19:50---3 دی 1390
دنیا دنیا دلم گرفته..................







هر روز دلتنگ تو بودم و تو میگفتی فردا







فردا شد و باز هم توگفتی فردا







امروز دلماند و یک دنیا حرف







یک هیچ به نفع دلتو تا فردا.......
پاسخ:maaamnonam ziba bod


سحر
ساعت19:33---3 دی 1390
گــــفته باشــــم !.!.!



شايد کم رنگ باشم اما هرگز دو رنگ نيستم...
پاسخ::D cheghad ghashang mamnon


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 3 / 10 / 1390برچسب:,ساعت10:40توسط آرمین نخستین | |


?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br