سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










بی کــــــس وتنهام ولی تنهاییم عالمیســـ ــــ ــــت

تـــنــهایی رنجیست عجیب اما دلم مایوس نیست

 فـــردا از این دنیا میرم اما کسـ ـــ ـــی پیشم نیست

 


چقدر سخت است...

سخت ترین روزهای عمرت باشد٬

دیوانه شده باشی٬

از دیوانگی بزنی زیر خنده٬

همه فکر کنند چقدر خوشحالی!

و اشک هایت را فقط تاریکی ببیند...

و آبی که صورتت را می شوید...

و خدایت...


متــــــــاسفم

نه براـے تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست

نه براـے خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم

متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را

از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم

تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم...! 


چشاتو وا نکن اینجا ، هیچ چی دیدن نداره

صدای ِ سکوت ِ لحظه ها ، شنیدن نـداره
توی آسمونی که کرکسا پرواز می*کنن
دیگه هیچ شاپرکی ، حس ِ پریدن نداره
دستای نجیب ِ باغچه ، خیلی وقته خالیه
… از تو گلدون ، گلای کاغذی چیدن نداره
بذا باد بیاد ، تموم ِ دنیا زیر و رو بشه
قلبای آهنی که ، دیگه تپیدن نداره
خیلی وقته ، قصه ی اسب ِ سفید ، کهنه شده
وقتی که آخر ِ جاده*ها رسیدن نداره
نقض ِ قانون ِ آدم*بزرگا جـُرمه ، عزیزم
چشاتو وا نکن ، اینجا هیچ چی دیدن نداره

رو که اینجا جای ما نیست

دلدادگی از آن ما نیست

برو که دیگر این دل ما

آسودگی در جان او نیست

برو ولی یاد آر چه عاشقانه

بودیم ولی دگر تحملی نیست

عشقم برو به آغوش مادرت

که بعد من جز او پناه گاه امنی نیست

برو اما شاد باش تا آسوده گیرم

که جز شادابیت آرزویی نیست

به خدا میسپارمت ای نازنینم

که جز او دگر هیچ امیدی نیست

しѺ√乇

+نوشته شده در دو شنبه 14 / 8 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملات غمگین,جملات زیبا و عاشقانه,جملهای عاشقانه,جملهای جدید عاشقانه,غمگین,تنها,تنهایی,جدید,,ساعت11:2توسط آرمین نخستین | |


آه ای مردم روزی که من مردم مرا در پارچه سیاهی بگذارید

تاهمه بدانند زندگی من از آن پارچه سیاهتر بوده .

چشمانم راباز بگذارید تاهمه بدانندهنوز چشم براهش هستم.

دستانم راباز بگذارید تاهمه بداننددست خالی ازاین دنیارفته وباخود چیزی نبرده ام.

ودر آخرمرااز کوهساران بغلتانیدهرکجاکه آرام گرفت مرا آنجادفن کنید

وتکه یخی رابه صورت صلیب بر مزارم بگذارید تا بجای عزیزترین کسم برمزارم بگرید....

دلم گرفته آسمون نمي تونم گريه كنم

شكنجه مي شم از خودم نمي تونم شكوَ كنم

انگاري كوه قصه ها رو سينه من اومده

آخ داره باورم ميشه خنده به ما نيومده

خنده به ما نيومده

دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترَم

تو رو زگار بي كسي يه عمره كه در به درم

حتي صداي نفسم ميگه كه توي قفسم

من واسه آتش زدنت يه كوله بار شب بسم

دلم گرفته آسمون يه كم منو حوصله كن

منو كه از اين روزگار يه خورده كمتر گله كن

منو به بازي ميگيرند عقربه هاي ساعتم

برگهَ تقويم ميكنه لحظه به لحظه لعنتم

آهاي زمين يه لحظه تو نفس نزن

 نه چرخ كه آروم بگيره يه آدم شكسته تن

رفت
و رفت
از میان ِ درختان ایستاده
و عطر ِ سخت پوستان ِ خفته
گذشت
در انتهای آن همه سبز
سیاهی ِ عمیق
او را به خود خواند
وارد شد
یکباره همه چیز به پایان رسید
نور ، صدا ، حضور ...
هرچه پیشتر رفت
بیشتر تنها شد ... گریست
وارد شده بود
بی
که بداند خروج کدام سو ست!


 

•.♥دلم پُــــــــــر است

پُــــــــــر پُــــــــــر پُــــــــــر

آنقــــــدر که گاهی اضافه اش،

 از چشمانم می چـــــکد !!♥.•

しѺ√乇


خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه

برو که ديدن اشکات منو به گريه ميندازه

نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست

نميشه بعد تو بوسيد نميشه بعد تو دل بست

منو تنها بذار اينجا تو اين روزاي بي لبخند

که بايد بي تو پرپرشه که بايد از نگات دل کند

حلالم کن اگه ميري اگه دوري اگه دورم

اگه با گريه ميخندم حلالم کن که مجبورم

نگو عادت کنم بي تو که ميدوني نميتونم

که ميدوني نفسهامو به ديدار تو مديونم

فداي عطر آغوشت برو که وقت پروازه

برو که بدرقه داره منو به گريه ميندازه

برو عشقم خداحافظ برو تو گريه حلالم کن

خداحافظ برو اما حلالم کن حلالم كن 


عکســـــت را نگــــاه میکنــــم آخ کــــه ایــــن عکـــس پیـــر نمیشـــود امــــــا ، پیـــــــرم میکنــــد ......

しѺ√乇


نمیدونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو ...

نمیدونم چرا قسمت میکنم روزهای خومب زندگیمو...

چرا تو اول قصه همه دوستم میدارن...

وسط قصه میشه سر به سر من میزارن...

تا میخواد قصه تموم شه همه تنهام میزارن...

میتونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم ... میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

تا با یه نیش زبون بترکه و خراب بشه ....... تا بیان جمش کنن حباب دل سراب بشه

میتونم بازی کنم با عشق و احساس کسی .... میتونم درست کنم ترس و دلواپسی

میتونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم ..... میتونم پشت دل ها قایم بشم کمین کنم

ولی با همه این حرفا باز منم مثل اونهام ... یه دروغگو میشم همیشه ورد زبونهام...

یه نفر پیدا بشه به من بگه چیکار کنم ... با چه تیری اونی که دوستش دارم و شکار کنم...

توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره... 

آدم خـاصـی نـيـسـتـم
مـخـاطـب خـاصـی هـم نـدارم
فـقـط
حـس خـاصـی دارم ......!

__________________

•.♥خدایا ...!!
ازتو دلگیرم ...
گفته بودی حق انتخاب داری
پس چرا
انتخابم درکنار دیگریست؟!!؟♥.•

__________________

+نوشته شده در سه شنبه 8 / 8 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای غمگین عاشقانه,غمگین و عاشقانه,غمیگن,جملات زیبا,متن عاشقانه,,ساعت23:19توسط آرمین نخستین | |


از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
 تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد 


از بــــدرقه کردن خسته ام
دلم استقبال می خواهد

یکی "بیاید" لطفـــــا .....!

از یک گوشه ی اتاق

به گوشه ی دیگر سفر می کند ...

تمام فاصله اش تا من

همیشه همین قدر است ...

تنهایی !!!

•.♥هَركس از اين دُنــيـــــا چيزي برداشت
من از اين دُنـــيـــــــا
دَستـــــــ برداشتم♥.•

___________________

+نوشته شده در دو شنبه 7 / 8 / 1390برچسب:جملات تنهایی,تنهایی,تنها,جملات غمگین,جملهای غمگین,متن تنهایی,متن قمگین,,ساعت21:12توسط آرمین نخستین | |


خیلی سخته ازترس اینکه مردم فکرنکنن دیوونه ای نتونی درددلت رو به کسی بگی 

 

بغض کنید ، گریه کنید ، درد بکشید ولی با آدما درد دل نکنین ...


•.♥تو را نمی دانم
ولی من
 حرف ِ آخرم را با بغض خوردم ... !♥.•

_____________________

 


آسمان غمگین است
دلش گرفته
صورتش به کبودی رفته است
وحشت بر همه جا سایه افکنده است

آسمان ترسناک است
حلقه سیاهی، چشمش را فرا می گیرد

دیگر خورشید نگاهش نمایان نیست
می خواهد ببارد
آنقدر ببارد تا آرام گیرد
آنقدر ببارد تا سیاهی چشمانش
به سفیدی بروند
تا دوباره درخشش چشمانش

همه عالم را فرا گیرد
تا دوباره سایه اش را در دریا ببیند
تا دوباره مردم او را سقف خویش قرار دهند
تا آفتاب گردان ها
دوباره به او بنگرند... 


تمام روزهایی که سرگرمیت بودم ، زندگیم بودی ....

•.♥خــدایـــــــــــــــــــ ــــــــا . . .


ایــنــکه مــیــگن از رگــ ِ گــردن نــزدیــکــتــری و ایــن حرفــا

در ســطحــ ِ فهم و درکــ ِ مــن نــیــــســت

یه دیــقــه بــیــا پائــیــن

 بــــغـــلــــم کن♥.•

+نوشته شده در پنج شنبه 5 / 8 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای جدید عاشقانه,متن عاشقانه,جدیدترین جملات عاشقانه,عاشقانه غمگین,جملات غمگین,,ساعت11:16توسط آرمین نخستین | |


!گفت که تا آخر دنیا با من می مونه؟
 آهان حالا فهمیدم چرا میگن
دنیا دو روزه ...

 


  نمی دانم چرا امشب دل نیلوفری پژمرد

چرا پروانه عشقی درون پیله اش افسرد

نمی دانم چرا عاشق نباید شادمان باشد

چرا بی خانه و تنها چرا بی همزبان باشد

نمی دانم کدامین دل برایم تنگ می گردد

به دنبال مزار من کدامین چشم می گردد

نمی دانم کجا این دل به مسلخ برده خواهد شد

کجا آوازه دردم زخاطر برده خواهد شد!


دلم شکست ؟!

عیبی ندارد شکستنی ست دیگر لعنتی ، می شکند

اصلا فدای سرت

قضا و بلا بود از سرت دور شد ......

اشکم بی امان می ریزد

مهم نیست

آب روشنی ست

خانه ات تا ابد روشن


مي خوام به سردي شب هام بخندم / مي خوام به پوچي فردام بخندم / وقتي مي بينمت با ديگروني / تو اوج گريه هام مي خوام بخندم / مي خوام داد برنم تنهاي تنهام / مي خوام وقتي ميگم تنهام بخندم
 


 

 

 •.♥  اینـــ که نامش زندگیستــــ

من را کشتـــ !

مانده امـــ ...

آنـــکه نامش مرگـــ است با منـــ چه می کند؟!
♥.•

_____________


ديدي اي دل عاقبت زخمت زدند؟
گفته بودم مردم اينجا بدند
ديدي آخر ساقه جانت شكست ؟
آن عزيزت عهدوپيمانت شكست؟
ديدي اي دل درجهان يك يار نيست؟
هيچكس در زندگي غمخوار نيست؟
آه ديدي سادگي جان داده است؟
جاي خود را گِل به سيمان داده است؟
ديدي آخر حرف من بيجا نبود؟
از براي عشق اينجا ، جا نبود؟
نوبهار عمر را ديدي چه شد؟
زندگي را هيچ فهميدي چه شد؟
ديدي اي دل دوستيها بي بهاست؟
كمترين چيزي كه مي يابي وفاست؟
ديده اي گلها همه پژمرده اند
رنگها در دود و سرما مرده اند
آري اي دل ! زنده بودن ساده نيست
بين آدمها يكي دلداده نيست
بايد اينجا از خود اي دل گم شوي
عاقبت همرنگ اين مردم شوي !

نمییخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام بشم


هــمـــه آدمـهـــا قـابـلـیت ایـن را دارنـد کـه هـر لـحـظـه دلـی بـبـازنـد بـه خـط و خـال دلـبـرکـی و ...



آدمـهـــای بـیـشـمــاری هـسـتـنــد کـه در ایـن بـازار هر روز مـتـاعـی انـتـخـابــ مـی کـنـنـد..



امـا آدمـهــای خـیـلـی کـمـی هـسـتـنـد کـه بـا وجـود آگـاه بـودن از ایـن قـابـلـیـت و رونــق ایـن بـازار



یـکــ انــتــخـــابــ مـی کــنــنــد..بـه آن انـتـخــاب احـتـرام مـیـگـذارنــد ،بـه آن عـشـق مـیورزنـد و وفـادار



مـی مــانــنــد،تــا زمـانـی کـه بـه صـحیـح بـودن انـتــخـاب خـود ایـمـان دارنـد ...



هســتـنــد ایـنـگـونـه ادمـهــا ..امـا خـیـلـی کـم ...خـیـلـی خـیـلـی کـم ...


غمگين توي تنهايي نشستم
بغض سرد و بي صدامو تو چشاي تو شكستم

طعم تلخ گريه ها مو كسي اينجا نميدونه
چه غريبه توي دنيا لحظه هاي عاشقونه

به هواي چشم خيسم ديگه ابري نمي باره
تو شباي خالي من نميخنده يه ستاره

جاده ي از تو گذشتن پيش رومه تا هميشه
تو نموندي تا ببيني آخر قصه چي ميشه

سايه اي خسته تر از شب و تو با پاي پياده
آخر قصه همينه من و تنهايي و جاده


اینجا حریم من است

حریم قلب کوچکم !

قفس تنهایی من

و حرفهای نگفته ام ...

من در این قفس به معنای عشق رسیده ام

و درین سکوت اشک ریخته ام

و به تنهایی خویش اعتراف می کنم !

کسی دلش برایم نسوزد

من این قفس را دوست دارم و تنهایی ام را !...

و حالا این بزرگترین سرمایه ی من است

که عشق را در این قفس به تماشا نشسته ام ......

•.♥خــــدا پــــرسیــــد: میخــــوری یــا میبــــری؟

مــــن گفتــــم میخــــورم

چــــه مـــی دونستــــم لــــذت هـــا رو میبـــرنــد حســــرت هــا رو میخـــورند♥.•

 


دخترک هميشه مي گفت: من براي نجابت وفا و زيباييت عاشق تو شدم.

پسرک براي روز تولدش سه حيوان خانگي به او هديه داد ...اسب سگ و يک پرنده زيبا!

تا دخترک خواست دليل اينکار را بپرسد.... پسرک رفته بود

براي هميشه
نیا باران زمین جای قشنگی نیست

من از جنس زمینم و خوب می دانم

که گل در عقد زنبور است

اما یک طرف سودای بلبل،

یک طرف بال و پر پروانه را هم

دوست میدارد

نیا باران پشیمان میشوی از آمدن

زمین جای قشنگی نیست

در ناودان ها گیر خواهی کرد

من از جنس زمینم خوب می دانم

که اینجا جمعه بازار است

و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه میدادند

در اینجا قدر مردم را به جو اندازه می گیرند

در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه

می گیرند

 نیا باران زمین جای قشنگی نیست


 

حتی عکستم ندارم که بذارم روبروم...

اونقدر نگاش کنم تا بشکنه بغض گلوم... 
 

در میان گریه هایم

همچو یک شمع مذابم

در میان آرزوها

چون کویری در سرابم

چشمه ای خشکیده از امواج آبم

من سرودی در گلو بگرفته از غم

من چو فانوسی با طاق بیکسی ماوا گرفتم

شمع بی نورم که در فانوس جانم جا گرفتم

قوی تنهایم که در تنهایی خود

رفته ام از یاد یاران دیر سالیست

مرغ غم در جان من خوش کرده منزل

وای بر من

وای بر دل ...............
 


 

•.♥هی خودم 

نترس

من اینجام!!!
♥.•

____________________


فرشته از شیطان پرسید: قویترین سلاح تو برای فریفتن انسانها چیست؟ شیطان گفت: به آنها میگویم «هنوز فرصت هست». شیطان پرسید: قدرتمندترین سلاح تو برای امید بخشیدن به انسانها چیست؟ فرشته گفت: به آنها میگویم «هنوز فرصت هست». 

_______________

+نوشته شده در سه شنبه 17 / 7 / 1390برچسب:جملهای فلسفی,جمله,جدید,فلسفی,خواندنی,,ساعت13:37توسط آرمین نخستین | |


مرگ سهم ماست

می دانم قسمت چشمهای بارانی گریه بی صداست

می دانم مادرم با نگاه خود می گفت زندگی اشتباست

می دانم یک نفر بهانه می گیرد در دلش جای پاست

می دانم یک نفر بی گناه می میرد آه

او آشناست می دانم..

تقدیم به
آنهایی که بی تقصیرند.تقدیم به چشمهایی که

در راه ماندند.و
دلهایی که آنها را راندند.

تقدیم به
اشکهایی که غرورشان شکست و عهد هایی

که هرگز کسی آنها را نبست.... 

˙·٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•٠·˙

•.♥ كم كم ز يادم ميروي اين روزگار و رسم اوست 

اينجمله را با تلخي اش صد بار تضمين ميكنم♥.• 

_______________

+نوشته شده در سه شنبه 17 / 7 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,عارفانه از دكتر علي شريعتی,جملات عاشقانه از زبان دكتر علي شريعتي,تنهاییم,اشک,مي‌دهد,,ساعت11:12توسط آرمین نخستین | |


آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همین جاست بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند

دست خطی که تورا عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

فکر کن درد تو ارزشمند است

فکر کن گریه چه زیباست

صبح فردا به شبت نیست که نیست

تازه انگار که فرداست بخند

راستی آنچه به یادت دادیم

پر زدن نیست که در جاست بخند

آدمک نغمه ی آغاز نخوان

به خدا آخر دنیاست بخند 

˙·٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•٠·˙

•.♥مگر نمي داني بزرگ ترين دشمن آدمي فهم اوست؟ 

تا مي تواني خر باش تا خوش باشي!!♥.•

__________________

+نوشته شده در سه شنبه 17 / 7 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای عاشقانه,متن عاشقانه,,ساعت10:36توسط آرمین نخستین | |


  ای اشک! گرم و آرام ببار بر گونه ی بیمار من! 


ای غم! توهم لذت ببر از این همه آزارمن!


خدا یک زن افرید و یک مرد ..

موندم پس این همه نامرد از کجا پیدا شد!  

•.♥من اگرمیخندم ،تنها به اجبارعکاس است، وگرنه من کجا! خنده کجا!♥.• 

______________

+نوشته شده در پنج شنبه 14 / 7 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملات جدید عاشونه,جملهای جدید تنهایی,جملات جدید غمگین,جملات غم انگیز,,ساعت22:51توسط آرمین نخستین | |


قرار نبود تو این قفس بمونم چشم انتظار بری با عشق خودت من بی خبر از این قرار قرار نبود این عشق پاک به دست تو بشه هلاک تو باشی سهم اسمون من اسیر دست خاک...... 

•.♥زخمــی بـه دلـــــم مـــانده

دلتــ را قـــــرض میـــدهیــ

 امـــشب را مــــرحــــم بـــــاشد♥.•

_____________

?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br