سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










آسمان غمگین است
دلش گرفته
صورتش به کبودی رفته است
وحشت بر همه جا سایه افکنده است

آسمان ترسناک است
حلقه سیاهی، چشمش را فرا می گیرد

دیگر خورشید نگاهش نمایان نیست
می خواهد ببارد
آنقدر ببارد تا آرام گیرد
آنقدر ببارد تا سیاهی چشمانش
به سفیدی بروند
تا دوباره درخشش چشمانش

همه عالم را فرا گیرد
تا دوباره سایه اش را در دریا ببیند
تا دوباره مردم او را سقف خویش قرار دهند
تا آفتاب گردان ها
دوباره به او بنگرند... 


تمام روزهایی که سرگرمیت بودم ، زندگیم بودی ....

•.♥خــدایـــــــــــــــــــ ــــــــا . . .


ایــنــکه مــیــگن از رگــ ِ گــردن نــزدیــکــتــری و ایــن حرفــا

در ســطحــ ِ فهم و درکــ ِ مــن نــیــــســت

یه دیــقــه بــیــا پائــیــن

 بــــغـــلــــم کن♥.•

+نوشته شده در پنج شنبه 5 / 8 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای جدید عاشقانه,متن عاشقانه,جدیدترین جملات عاشقانه,عاشقانه غمگین,جملات غمگین,,ساعت11:16توسط آرمین نخستین | |


!گفت که تا آخر دنیا با من می مونه؟
 آهان حالا فهمیدم چرا میگن
دنیا دو روزه ...

 


  نمی دانم چرا امشب دل نیلوفری پژمرد

چرا پروانه عشقی درون پیله اش افسرد

نمی دانم چرا عاشق نباید شادمان باشد

چرا بی خانه و تنها چرا بی همزبان باشد

نمی دانم کدامین دل برایم تنگ می گردد

به دنبال مزار من کدامین چشم می گردد

نمی دانم کجا این دل به مسلخ برده خواهد شد

کجا آوازه دردم زخاطر برده خواهد شد!


دلم شکست ؟!

عیبی ندارد شکستنی ست دیگر لعنتی ، می شکند

اصلا فدای سرت

قضا و بلا بود از سرت دور شد ......

اشکم بی امان می ریزد

مهم نیست

آب روشنی ست

خانه ات تا ابد روشن


مي خوام به سردي شب هام بخندم / مي خوام به پوچي فردام بخندم / وقتي مي بينمت با ديگروني / تو اوج گريه هام مي خوام بخندم / مي خوام داد برنم تنهاي تنهام / مي خوام وقتي ميگم تنهام بخندم
 


 

 

 •.♥  اینـــ که نامش زندگیستــــ

من را کشتـــ !

مانده امـــ ...

آنـــکه نامش مرگـــ است با منـــ چه می کند؟!
♥.•

_____________


ديدي اي دل عاقبت زخمت زدند؟
گفته بودم مردم اينجا بدند
ديدي آخر ساقه جانت شكست ؟
آن عزيزت عهدوپيمانت شكست؟
ديدي اي دل درجهان يك يار نيست؟
هيچكس در زندگي غمخوار نيست؟
آه ديدي سادگي جان داده است؟
جاي خود را گِل به سيمان داده است؟
ديدي آخر حرف من بيجا نبود؟
از براي عشق اينجا ، جا نبود؟
نوبهار عمر را ديدي چه شد؟
زندگي را هيچ فهميدي چه شد؟
ديدي اي دل دوستيها بي بهاست؟
كمترين چيزي كه مي يابي وفاست؟
ديده اي گلها همه پژمرده اند
رنگها در دود و سرما مرده اند
آري اي دل ! زنده بودن ساده نيست
بين آدمها يكي دلداده نيست
بايد اينجا از خود اي دل گم شوي
عاقبت همرنگ اين مردم شوي !

نمییخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام بشم


هــمـــه آدمـهـــا قـابـلـیت ایـن را دارنـد کـه هـر لـحـظـه دلـی بـبـازنـد بـه خـط و خـال دلـبـرکـی و ...



آدمـهـــای بـیـشـمــاری هـسـتـنــد کـه در ایـن بـازار هر روز مـتـاعـی انـتـخـابــ مـی کـنـنـد..



امـا آدمـهــای خـیـلـی کـمـی هـسـتـنـد کـه بـا وجـود آگـاه بـودن از ایـن قـابـلـیـت و رونــق ایـن بـازار



یـکــ انــتــخـــابــ مـی کــنــنــد..بـه آن انـتـخــاب احـتـرام مـیـگـذارنــد ،بـه آن عـشـق مـیورزنـد و وفـادار



مـی مــانــنــد،تــا زمـانـی کـه بـه صـحیـح بـودن انـتــخـاب خـود ایـمـان دارنـد ...



هســتـنــد ایـنـگـونـه ادمـهــا ..امـا خـیـلـی کـم ...خـیـلـی خـیـلـی کـم ...


غمگين توي تنهايي نشستم
بغض سرد و بي صدامو تو چشاي تو شكستم

طعم تلخ گريه ها مو كسي اينجا نميدونه
چه غريبه توي دنيا لحظه هاي عاشقونه

به هواي چشم خيسم ديگه ابري نمي باره
تو شباي خالي من نميخنده يه ستاره

جاده ي از تو گذشتن پيش رومه تا هميشه
تو نموندي تا ببيني آخر قصه چي ميشه

سايه اي خسته تر از شب و تو با پاي پياده
آخر قصه همينه من و تنهايي و جاده


اینجا حریم من است

حریم قلب کوچکم !

قفس تنهایی من

و حرفهای نگفته ام ...

من در این قفس به معنای عشق رسیده ام

و درین سکوت اشک ریخته ام

و به تنهایی خویش اعتراف می کنم !

کسی دلش برایم نسوزد

من این قفس را دوست دارم و تنهایی ام را !...

و حالا این بزرگترین سرمایه ی من است

که عشق را در این قفس به تماشا نشسته ام ......

•.♥خــــدا پــــرسیــــد: میخــــوری یــا میبــــری؟

مــــن گفتــــم میخــــورم

چــــه مـــی دونستــــم لــــذت هـــا رو میبـــرنــد حســــرت هــا رو میخـــورند♥.•

 


دخترک هميشه مي گفت: من براي نجابت وفا و زيباييت عاشق تو شدم.

پسرک براي روز تولدش سه حيوان خانگي به او هديه داد ...اسب سگ و يک پرنده زيبا!

تا دخترک خواست دليل اينکار را بپرسد.... پسرک رفته بود

براي هميشه
نیا باران زمین جای قشنگی نیست

من از جنس زمینم و خوب می دانم

که گل در عقد زنبور است

اما یک طرف سودای بلبل،

یک طرف بال و پر پروانه را هم

دوست میدارد

نیا باران پشیمان میشوی از آمدن

زمین جای قشنگی نیست

در ناودان ها گیر خواهی کرد

من از جنس زمینم خوب می دانم

که اینجا جمعه بازار است

و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه میدادند

در اینجا قدر مردم را به جو اندازه می گیرند

در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه

می گیرند

 نیا باران زمین جای قشنگی نیست


 

حتی عکستم ندارم که بذارم روبروم...

اونقدر نگاش کنم تا بشکنه بغض گلوم... 
 

در میان گریه هایم

همچو یک شمع مذابم

در میان آرزوها

چون کویری در سرابم

چشمه ای خشکیده از امواج آبم

من سرودی در گلو بگرفته از غم

من چو فانوسی با طاق بیکسی ماوا گرفتم

شمع بی نورم که در فانوس جانم جا گرفتم

قوی تنهایم که در تنهایی خود

رفته ام از یاد یاران دیر سالیست

مرغ غم در جان من خوش کرده منزل

وای بر من

وای بر دل ...............
 


 

•.♥هی خودم 

نترس

من اینجام!!!
♥.•

____________________


فرشته از شیطان پرسید: قویترین سلاح تو برای فریفتن انسانها چیست؟ شیطان گفت: به آنها میگویم «هنوز فرصت هست». شیطان پرسید: قدرتمندترین سلاح تو برای امید بخشیدن به انسانها چیست؟ فرشته گفت: به آنها میگویم «هنوز فرصت هست». 

_______________

+نوشته شده در سه شنبه 17 / 7 / 1390برچسب:جملهای فلسفی,جمله,جدید,فلسفی,خواندنی,,ساعت13:37توسط آرمین نخستین | |


مرگ سهم ماست

می دانم قسمت چشمهای بارانی گریه بی صداست

می دانم مادرم با نگاه خود می گفت زندگی اشتباست

می دانم یک نفر بهانه می گیرد در دلش جای پاست

می دانم یک نفر بی گناه می میرد آه

او آشناست می دانم..

تقدیم به
آنهایی که بی تقصیرند.تقدیم به چشمهایی که

در راه ماندند.و
دلهایی که آنها را راندند.

تقدیم به
اشکهایی که غرورشان شکست و عهد هایی

که هرگز کسی آنها را نبست.... 

˙·٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•٠·˙

•.♥ كم كم ز يادم ميروي اين روزگار و رسم اوست 

اينجمله را با تلخي اش صد بار تضمين ميكنم♥.• 

_______________

+نوشته شده در سه شنبه 17 / 7 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,عارفانه از دكتر علي شريعتی,جملات عاشقانه از زبان دكتر علي شريعتي,تنهاییم,اشک,مي‌دهد,,ساعت11:12توسط آرمین نخستین | |


آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همین جاست بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند

دست خطی که تورا عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

فکر کن درد تو ارزشمند است

فکر کن گریه چه زیباست

صبح فردا به شبت نیست که نیست

تازه انگار که فرداست بخند

راستی آنچه به یادت دادیم

پر زدن نیست که در جاست بخند

آدمک نغمه ی آغاز نخوان

به خدا آخر دنیاست بخند 

˙·٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•٠·˙

•.♥مگر نمي داني بزرگ ترين دشمن آدمي فهم اوست؟ 

تا مي تواني خر باش تا خوش باشي!!♥.•

__________________

+نوشته شده در سه شنبه 17 / 7 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای عاشقانه,متن عاشقانه,,ساعت10:36توسط آرمین نخستین | |


اگر تو را جویم حدیث دل گویم بگو کجایی؟

بدست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی؟

فتاده ام از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی؟

یکدم از خیال من نمی روی ای غزال من دگر چه پرسی ز حال من؟

تا هستم من اسیر کوی تواًم به آرزوی تواًم

اگر تو را جویم حدیث دل گویم بگو کجایی؟

بدست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی؟

فتاده ام از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی؟ 

__________________


 

كاش مي شد سرزمين عشق را در ميان گام ها تقسيم كرد
كاش مي شد با نگاه شاپرك عشق را بر آسمان تفهيم كرد

كاش مي شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز كرد
كاش مي شد با پري از برگ ياس تا طلوع سرخ گل پرواز كرد
كاش مي شد با نسيم شا مگاه برگ زرد ياس ها را رنگ كرد
كاش مي شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ كرد

كاش مي شد در سكوت دشت شب ناله ي غمگين باران را شنيد
بعد ، دست قطره ها يش را گرفت تا بها ر آرزوها پر كشيد
كاش مي شد مثل يك حس لطيف لابه لاي آسمان پرنور شد
كاش مي شد چا در شب را كشيد از نقاب شوم ظلمت دور شد

كاش مي شد از ميا ن ژاله ها جرعه اي از مهر با ني را چشيد
در جواب خوبها جان هديه داد سختي و نا مهرباني را شنيد  


  ای اشک! گرم و آرام ببار بر گونه ی بیمار من! 


ای غم! توهم لذت ببر از این همه آزارمن!


خدا یک زن افرید و یک مرد ..

موندم پس این همه نامرد از کجا پیدا شد!  

•.♥من اگرمیخندم ،تنها به اجبارعکاس است، وگرنه من کجا! خنده کجا!♥.• 

______________

+نوشته شده در پنج شنبه 14 / 7 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملات جدید عاشونه,جملهای جدید تنهایی,جملات جدید غمگین,جملات غم انگیز,,ساعت22:51توسط آرمین نخستین | |


قرار نبود تو این قفس بمونم چشم انتظار بری با عشق خودت من بی خبر از این قرار قرار نبود این عشق پاک به دست تو بشه هلاک تو باشی سهم اسمون من اسیر دست خاک...... 

•.♥زخمــی بـه دلـــــم مـــانده

دلتــ را قـــــرض میـــدهیــ

 امـــشب را مــــرحــــم بـــــاشد♥.•

_____________


من نه عاشق هستم
و نه محتاج نگاهی
که بلغزد بر من من خودم هستم
و یک حس غریب که
به صد عشق و هوس می ارزد
من نه عاشق هستم
نه دلداده به گیسوی بلند
و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی هستم که
مرا از پس دیوانگی ام می فهمد
 

خداوندا !


مگر نه اینکه من نیز چون تو تنهایم


پس مرا دریاب


و به سوی خویش بازگردان ،


دستان مهربانت را بگشا


که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم

  

 

فقط رفت

بدون کلامی که بوی اشک دهد..

فقط رفت

بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد

فقط رفت
و من شنیدم که توی دلش گفت:

"راحت شدم ..."

 

 

کاری به کار عشق ندارم من هیچ چیز و هیچ کسی را دیگر

در این زمانه دوست ندارم انگار

این روزگار چشم ندارد من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند

زیرا هر چیز و هر کسی را که دوست تر بداری

حتی اگر که یک نخ سیگار... یا زهرمار باشد

از تو دریغ می کند پس من با همه وجودم

خودم را زدم به مردن تا روزگار ، دیگر

کاری به کار من نداشته باشد این شعر تازه را هم....

ناگفته می گذارم... تا روزگار بو نبرد

گفتم که

کاری به کار عشق ندارم!

 


حکایتـــــ من

حکایت ماهی تُنگ شکستـــه ایســـت

که روی زمین دل دل می زند ..

و حکایتــــــ تو

حکایت پسرک شیطان تیر کـــــمـان به دستی

که نفس های او را شـــــماره می کند ..

 
 

•.♥چشم گذاشتی ، رفتی ... تا همیشه شمردن ، شرط بازی نبود ! ...♥.•
________________________ 


سخته عاشق باشی ولی هیشکی ندونه

اشکاتو زودی پاک کنی تا کسی ندونه

سخته دوسش داشته باشی ولی ندونه

سخته نگاهش بکنی اما نخونه

قشنگی عشق که میگن شاید همینجاست

سخته به قربون چشاش بری تو رویا

قدم قدم گریه کنی کنار دریا

سخته همش تو فکر باشی شاید نخوادت

خاطره هات ورق ورق بیاد به یادت

(عکس خودمهاااا قشنگ شده؟)

باز یکی بود ، یکی نبود...نه...زیر این گنبد کبود ،
سهم من از ستاره ها ، حتی یه چشمک هم نبود،

صدای قلب ساده رو کسی ازم نمیخره ،

چرا همیشه بی کسی، سهم دل ساده تره.....!!!!
اصلا چرا همیشه یکی بود یکی نبود
چرا اون دوتا یکی با هم نبودن 

چه غريبانه رفت
آن پرنده کوچک
وقتي از صداي گريه ام
خسته شد ! ! !
((او حق داشت
من خنده را از ياد برده بودم ))

عشق فراموش کردن نیست ، بخشیدن است . گوش کردن نیست ، درک کردن است . دیدن نیست ، احساس کردن است . جا زدن نیست ، صبر کردن است و ادامه دادن است

•.♥بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من ...بزرگ است ...♥.•
 _______________________


پرسید كه چرا دیركرده است؟
نكند دل دیگری اورااسیركرده است؟
خندیدم و گفتم:اوفقط اسیرمن است تنها دقایفی تاخیركرده است.
گفتم: امروز هوا سردبوده است شاید موعود قرار تغییر كرده است.
خندید به سادگی ام آینه گفت:احساس پاك،تو را زنجیر كرده است.
... گفتم:از عشق من چنین سخن مگو....
گفت:خوابی؟سالهاست كه دیر كرده است.…
در آینه به خود نگاه میكنم آه عشق او،عجب مرا پیر كرده است
راست میگفت آینه كه منتظر مباش او برای همیشه دیر كرده است 
 

رفیق من سنگ صبور غمهام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام

هیچکی نمیفهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم

مجنونمو دلزده از لیلیا
خیلی دلم گرفته از خیلیا

نمونده از جوونیام نشونی
پیر شدم پیر تو ای جوونی

تنهای بی سنگ صبور
خونه ی سرد و سوت و کور

توی شبات ستاره نیست موندی و راه چاره نیست


اگرچه هیچکس نیومد سری به تنهاییت نزد

اما تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش


تنهای بی سنگ صبور
خونه ی سرد و سوت و کور

توی شبات ستاره نیست
موندی و راه چاره نیست


اگر بیای همونجوری که بودی
کم میارن حسودا از حسودی

صدای سازم همه جا پر شده
هر کی شنیده از خودش بیخوده

اما خودم پر شدم از گلایه
هیچی ازم نمونده جز یه سایه

سایه ای که خالی از عشقو امید
همیشه محتاجه به نور خورشید

تنهای بی سنگ صبور
خونه ی سرد و سوت و کور

توی شبات ستاره نیست
موندی و راه چاره نیست


اگرچه هیچکس نیومد سری به تنهاییت نزد

اما تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش


تنهای بی سنگ صبور
خونه ی سرد و سوت و کور


 

ببين که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد
و بعد از اين همه طوفان و وهم و پرسش و ترديد
کسي از پشت قاب پنجره آرام و زيبا گفت
تو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
و من در حالتي ما بين اشک و حسرت و ترديد
کنار انتظاري که بدون پاسخ و سردست
و من در اوج پاييزي ترين ويراني يک دل
ميان غصه اي از جنس بغض کوچک يک ابر
نمي دانم چرا شايد به رسم و عادت پروانگي مان باز
براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم

•.♥صبر یک دروغ است
سالهاست با غوره ها کلنجار میروم حلوا نمیشوند♥.•

_______________________


گفتى: غزل بگو! چه بگويم مجال كو
شيرين من، براى غزل شور و حال كو
پر مى زند دلم به هواى غزل، ولى
گيرم هواى پرزدنم هست، بال كو
گيرم به فال نيك بگيرم بهار را
چشم و دلى براى تماشا و فال كو
تقويم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگ هاى سبز سرآغاز سال كو
رفتيم و پرسش دل ما بى جواب ماند
حال سؤال و حوصله قيل و قال كو

مي پسـندم پاييـز را ؛

که معافـم مي کنـد

از پنـهان کردن دردي که در صـدايم مي پيچـد ُ اشکي که

در نگاهـم مي چرخـد

آخر همه مـي داننـد سـرما خورده ام . . . !

•.♥این دلـــــی که شکستــــی مـــــال مـــــن نبــــــود

خیلی وقت پیش تقدیـــم به تــــو شد

 خوشحالــــــم چــون حالا میتونــــم جـای دل سنگ بـــذارم تــــو ســــینه . . .♥*●

____________________


به بهانه هایت عادت کرده ام !

گاه و بی گاه به نفس هایت خو گرفته ام
عاشقانه و صادقانه
مرا از چه می ترسانی ؟

عمریست که تنهایم و در تنهایی نیزتنهایم تا ابد ،
می خواهی بروی؟ برو ملالی نیست!

فقط کمی صبر کن !

چیزی در یادم جا گذاشته ای

با خودت ببر
نگاهت را میگویم

و حرفهایت ....

 

•.♥هيچ کس نفهميد..
شايد شيطان ، عاشق حوا شده بود..
که به آدم سجده نکرد... ♥*●

______________________

?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br