سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










آ ه چقدر اين عمر دير مي گـــــــــذرد

 

هی فلانی !


رفتن حق همه ی آدمهاست...


فقط خواستم بدونی ،


اگه مونده بودی..


 پاییزم قشنگ تر بـــود ...! 

 

********************************************

ܓܨミ.شمـــایـــی کــــه کســــی دوستتـان دارد، 
- بــــله !!!
- بـــا شـــما هستـــم!
هیچـــی
 فقط خــــوش بـــحالتـــان . . . .ミܓܨ

__________________


کلیلک کنید

شمع های رفتن تو فوت

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤  

 

 

دوباره بی دلیل ابرهای تیره دلم گرفت

صورتم را به شیشه چسباندم

هوا گرفته بود

شاید می خواهند ابرها ببارند

آن طرف شیشه ابرها گرفته بود

این طرف شیشه باریدن گرفت... 

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤  

ای آسمان زیبا

امشب دلم گرفته

از های و هوی دنیا

امشب دلم گرفته

یک سینه غرق مستی

دارد هوای باران

از این خراب رسوا

امشب دلم گرفته

امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم

شرمنده ام خدایا

امشب دلم گرفته

خون دل شکسته بر دیدگان تشنه

باید شود هویدا

امشب دلم گرفته

ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو

پر کن به جان مولا

امشب دلم گرفته


گفتی خیال بس کن

فرمایشت متین است
فردا به چشم اما

امشب دلم گرفته

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤  

حال آدم خراب پرسیدن نداره
ولی دستاش گرفتن داره...

 

 

ܓܨミمرا هیچ چیز عذاب نمی دهد، جز اینکه همیشه دانسته خطا کردم
ندانسته آلوده شدم، نشناخته وابسته شدم، و نخواسته رانده شدم
ミܓܨ

_____________________________


وقتی همه رو شبیه اون میبینی یعنی

"عـــاشقـــــــــــی"
.
.
.
وقتی اونو شبیه همه میبینی یعنی

"تنهــــایـــــــــی

しѺ√乇   

این روزها


اگر خون هم گریه کنی

عمق همدردی دیگران با تو

یک کلمه است :



" آخـــــــی "

しѺ√乇   

بهش گفتم حقیقت رو بگو تا روشن شم
وقتی حقیقت رو گفت کلا” خاموش شدم . . .

しѺ√乇   

یک تکـه آسمــان کلنگـی خریـدارم !!!

روی ایـن خـاک بـوی زندگــی نمی آیــد

しѺ√乇   



 

در اين دنياي نامردي
سياهي و بدي،سردي

درين گردونه آشوفته
که پاکي و صفا خفته

همه مخلوقه بي وجدان
دو رنگ و جاهل و نادان

به فکر خوردن و خفتن
نه پاس و شکر او گفتن

در اين بازار خف آور
ندارم هم ره و ياور

شدم حيران و سرگردان
ندارد اي خدا پايان؟

چرا پس اين تنه خسته
به اين بازار،دل بسته

چرا پس جان بي وجدان
نميگيرد کمي سامان

مدام اين را به دل گويم
ولي پاسخ نجويم

اگر خواهي نشي رسوا
بشو همرنگ اين دنيا

ولي افسوس کاره جان
ندارد لحظه اي پايان

شو مغلوب عقل آخر
دز اين جنگ دل و داور


کند در قعر اين مرداب
مرا آخر دلم در خواب

خدايا از تو ميخواهم
نبيند دل که در خوابم


مرا بر حاله خود دادار
براي لحظه اي نگذاز


 


انسانها تنهائـــــیت را پر نمیکنند ...

فقط خلوتت را میشکنند

هر چه انسانهای اطرافت بیشتر باشند ،

خلوتت آشفته تر

و

تنهائیت تنهاتر میشود ...


تو می خواستی بشی " سنگ صبورم " ...

تو شدی "سنگ" و من هنوز "
صبورم

 

پنج وارونه چه معنا دارد؟
خواهر کوچکم از من پرسید
من به او خندیدم
کمی آزرده و حیرتزده گفت
روی دیوار و درختان دیدم
باز هم خندیدم
گفت دیروز خودم دیدم

مهران پسر همسایه
پنج وارونه به مینو می داد
آن قدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم

بعدها وقتی بارش بی وقفه درد
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان می فهمی
پنج وارونه چه معنا دارد؟

ܓܨミخویش را گم کرده ام در سنگلاخ زندگی

 هر چه میگردم نمیدانم کجا افتاده ام
ミܓܨ

_____________________


ایـن روزهـا ...

شیرین میـزنم

بی آنکـه ،

 پای فرهـادی درمیان باشـد... 

این پیاده رو های بارانی دستهای گرم تو را کم دارند...!

دلم می لرزد
هر گاه صدای جدیدی سلام می کند
تپش قلب می گیرم
من دیگر کشش خدا حافظی ندارم
مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم........

 

اگر درد داری...

 تحمل کن... 

روی هم که تلنبار شد...

 دیگر نمیفهمی کدام درد از کجاس...!


کم کم خودش بی حس میشود...!

       __________________


یادم باشد امشب بعضی از آرزوهایم را
دم در بگذارم تا رفتگر ببرد
بیچاره او..
مابقی را هم نقدا با خود به گور میبرم
مابقی همان آرزوی با تو بودن است
نترس!
 حتی آرزوی داشتنت را هم به کسی نمیدهم


برای خداحافظی نیا ؛
اگر می خواهی بروی ، بی خبر برو ...
می گویند آدم ها تا چیزی را به چشم نبینند ، باور نمی کنند ...

آهای ِ روزگار !!
برایم مشخـــص کن
اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی
می خواهـــم رقصــم را با سازت
هماهنگ کنم ... !! 

ܓܨミخویش را گم کرده ام در سنگلاخ زندگی

هر چه میگردم نمیدانم کجا افتاده ام
ミܓܨ

__________________


بعضی وقتا هست که دوست داری کنارت باشه . . .
محکم بغلت کنه . . .
بذاره اشک بریزی تا آروم شی . . .
بعد آروم تو گوشت بگه
.
.
.
«دیوونه من که باهاتم» 


 

فكر نكن كه به پايت مي نشينم ....!

بلند ميشوم..

آرام چرخی میزنم

و مطمئن میشوم که نیستی...

بعد برمیگردم سَرِ جایم..

سرم را میگذارم...

و

میمیــــرم .

خیانت است یا عدالت!!!؟؟؟

نوشت دوستت دارم و برای هر دو فرستاد...

گريه ام ميگيرد...
وقتي که ميبينم کسي که تمام دنياي من بود اکنون منت
 ديگري را ميکشد...!!


بی کــــــس وتنهام ولی تنهاییم عالمیســـ ــــ ــــت

تـــنــهایی رنجیست عجیب اما دلم مایوس نیست

 فـــردا از این دنیا میرم اما کسـ ـــ ـــی پیشم نیست

 


چقدر سخت است...

سخت ترین روزهای عمرت باشد٬

دیوانه شده باشی٬

از دیوانگی بزنی زیر خنده٬

همه فکر کنند چقدر خوشحالی!

و اشک هایت را فقط تاریکی ببیند...

و آبی که صورتت را می شوید...

و خدایت...


متــــــــاسفم

نه براـے تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست

نه براـے خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم

متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را

از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم

تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم...! 


چشاتو وا نکن اینجا ، هیچ چی دیدن نداره

صدای ِ سکوت ِ لحظه ها ، شنیدن نـداره
توی آسمونی که کرکسا پرواز می*کنن
دیگه هیچ شاپرکی ، حس ِ پریدن نداره
دستای نجیب ِ باغچه ، خیلی وقته خالیه
… از تو گلدون ، گلای کاغذی چیدن نداره
بذا باد بیاد ، تموم ِ دنیا زیر و رو بشه
قلبای آهنی که ، دیگه تپیدن نداره
خیلی وقته ، قصه ی اسب ِ سفید ، کهنه شده
وقتی که آخر ِ جاده*ها رسیدن نداره
نقض ِ قانون ِ آدم*بزرگا جـُرمه ، عزیزم
چشاتو وا نکن ، اینجا هیچ چی دیدن نداره

رو که اینجا جای ما نیست

دلدادگی از آن ما نیست

برو که دیگر این دل ما

آسودگی در جان او نیست

برو ولی یاد آر چه عاشقانه

بودیم ولی دگر تحملی نیست

عشقم برو به آغوش مادرت

که بعد من جز او پناه گاه امنی نیست

برو اما شاد باش تا آسوده گیرم

که جز شادابیت آرزویی نیست

به خدا میسپارمت ای نازنینم

که جز او دگر هیچ امیدی نیست

しѺ√乇

+نوشته شده در دو شنبه 14 / 8 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملات غمگین,جملات زیبا و عاشقانه,جملهای عاشقانه,جملهای جدید عاشقانه,غمگین,تنها,تنهایی,جدید,,ساعت11:2توسط آرمین نخستین | |


آه ای مردم روزی که من مردم مرا در پارچه سیاهی بگذارید

تاهمه بدانند زندگی من از آن پارچه سیاهتر بوده .

چشمانم راباز بگذارید تاهمه بدانندهنوز چشم براهش هستم.

دستانم راباز بگذارید تاهمه بداننددست خالی ازاین دنیارفته وباخود چیزی نبرده ام.

ودر آخرمرااز کوهساران بغلتانیدهرکجاکه آرام گرفت مرا آنجادفن کنید

وتکه یخی رابه صورت صلیب بر مزارم بگذارید تا بجای عزیزترین کسم برمزارم بگرید....

دلم گرفته آسمون نمي تونم گريه كنم

شكنجه مي شم از خودم نمي تونم شكوَ كنم

انگاري كوه قصه ها رو سينه من اومده

آخ داره باورم ميشه خنده به ما نيومده

خنده به ما نيومده

دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترَم

تو رو زگار بي كسي يه عمره كه در به درم

حتي صداي نفسم ميگه كه توي قفسم

من واسه آتش زدنت يه كوله بار شب بسم

دلم گرفته آسمون يه كم منو حوصله كن

منو كه از اين روزگار يه خورده كمتر گله كن

منو به بازي ميگيرند عقربه هاي ساعتم

برگهَ تقويم ميكنه لحظه به لحظه لعنتم

آهاي زمين يه لحظه تو نفس نزن

 نه چرخ كه آروم بگيره يه آدم شكسته تن

رفت
و رفت
از میان ِ درختان ایستاده
و عطر ِ سخت پوستان ِ خفته
گذشت
در انتهای آن همه سبز
سیاهی ِ عمیق
او را به خود خواند
وارد شد
یکباره همه چیز به پایان رسید
نور ، صدا ، حضور ...
هرچه پیشتر رفت
بیشتر تنها شد ... گریست
وارد شده بود
بی
که بداند خروج کدام سو ست!


 

•.♥دلم پُــــــــــر است

پُــــــــــر پُــــــــــر پُــــــــــر

آنقــــــدر که گاهی اضافه اش،

 از چشمانم می چـــــکد !!♥.•

しѺ√乇


خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه

برو که ديدن اشکات منو به گريه ميندازه

نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست

نميشه بعد تو بوسيد نميشه بعد تو دل بست

منو تنها بذار اينجا تو اين روزاي بي لبخند

که بايد بي تو پرپرشه که بايد از نگات دل کند

حلالم کن اگه ميري اگه دوري اگه دورم

اگه با گريه ميخندم حلالم کن که مجبورم

نگو عادت کنم بي تو که ميدوني نميتونم

که ميدوني نفسهامو به ديدار تو مديونم

فداي عطر آغوشت برو که وقت پروازه

برو که بدرقه داره منو به گريه ميندازه

برو عشقم خداحافظ برو تو گريه حلالم کن

خداحافظ برو اما حلالم کن حلالم كن 


عکســـــت را نگــــاه میکنــــم آخ کــــه ایــــن عکـــس پیـــر نمیشـــود امــــــا ، پیـــــــرم میکنــــد ......

しѺ√乇


نمیدونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو ...

نمیدونم چرا قسمت میکنم روزهای خومب زندگیمو...

چرا تو اول قصه همه دوستم میدارن...

وسط قصه میشه سر به سر من میزارن...

تا میخواد قصه تموم شه همه تنهام میزارن...

میتونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم ... میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

تا با یه نیش زبون بترکه و خراب بشه ....... تا بیان جمش کنن حباب دل سراب بشه

میتونم بازی کنم با عشق و احساس کسی .... میتونم درست کنم ترس و دلواپسی

میتونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم ..... میتونم پشت دل ها قایم بشم کمین کنم

ولی با همه این حرفا باز منم مثل اونهام ... یه دروغگو میشم همیشه ورد زبونهام...

یه نفر پیدا بشه به من بگه چیکار کنم ... با چه تیری اونی که دوستش دارم و شکار کنم...

توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره... 

آدم خـاصـی نـيـسـتـم
مـخـاطـب خـاصـی هـم نـدارم
فـقـط
حـس خـاصـی دارم ......!

__________________

•.♥خدایا ...!!
ازتو دلگیرم ...
گفته بودی حق انتخاب داری
پس چرا
انتخابم درکنار دیگریست؟!!؟♥.•

__________________

+نوشته شده در سه شنبه 8 / 8 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای غمگین عاشقانه,غمگین و عاشقانه,غمیگن,جملات زیبا,متن عاشقانه,,ساعت23:19توسط آرمین نخستین | |


از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
 تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد 


از بــــدرقه کردن خسته ام
دلم استقبال می خواهد

یکی "بیاید" لطفـــــا .....!

از یک گوشه ی اتاق

به گوشه ی دیگر سفر می کند ...

تمام فاصله اش تا من

همیشه همین قدر است ...

تنهایی !!!

•.♥هَركس از اين دُنــيـــــا چيزي برداشت
من از اين دُنـــيـــــــا
دَستـــــــ برداشتم♥.•

___________________

+نوشته شده در دو شنبه 7 / 8 / 1390برچسب:جملات تنهایی,تنهایی,تنها,جملات غمگین,جملهای غمگین,متن تنهایی,متن قمگین,,ساعت21:12توسط آرمین نخستین | |


خیلی سخته ازترس اینکه مردم فکرنکنن دیوونه ای نتونی درددلت رو به کسی بگی 

 

بغض کنید ، گریه کنید ، درد بکشید ولی با آدما درد دل نکنین ...


•.♥تو را نمی دانم
ولی من
 حرف ِ آخرم را با بغض خوردم ... !♥.•

_____________________

 


آسمان غمگین است
دلش گرفته
صورتش به کبودی رفته است
وحشت بر همه جا سایه افکنده است

آسمان ترسناک است
حلقه سیاهی، چشمش را فرا می گیرد

دیگر خورشید نگاهش نمایان نیست
می خواهد ببارد
آنقدر ببارد تا آرام گیرد
آنقدر ببارد تا سیاهی چشمانش
به سفیدی بروند
تا دوباره درخشش چشمانش

همه عالم را فرا گیرد
تا دوباره سایه اش را در دریا ببیند
تا دوباره مردم او را سقف خویش قرار دهند
تا آفتاب گردان ها
دوباره به او بنگرند... 


تمام روزهایی که سرگرمیت بودم ، زندگیم بودی ....

•.♥خــدایـــــــــــــــــــ ــــــــا . . .


ایــنــکه مــیــگن از رگــ ِ گــردن نــزدیــکــتــری و ایــن حرفــا

در ســطحــ ِ فهم و درکــ ِ مــن نــیــــســت

یه دیــقــه بــیــا پائــیــن

 بــــغـــلــــم کن♥.•

+نوشته شده در پنج شنبه 5 / 8 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای جدید عاشقانه,متن عاشقانه,جدیدترین جملات عاشقانه,عاشقانه غمگین,جملات غمگین,,ساعت11:16توسط آرمین نخستین | |


!گفت که تا آخر دنیا با من می مونه؟
 آهان حالا فهمیدم چرا میگن
دنیا دو روزه ...

 

?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br